هریس هیلاری نیست!



وقتی ترامپ، هیلاری را زنی غرغرو و بداخلاق خطاب کرد، نصف جمعیت با او موافق بودند و پیش خودشان می‌گفتند: "اوه، بله، او یک‌جورهایی همین‌طور است". آمریکایی‌ها اما چنین برداشتی از کامالا ندارند....



آفتاب‌‌نیوز :

نظرسنجی‌های انتخاباتی به رشد تصاعدیِ محبوبیتِ کامالا هریس و پیشی‌گرفتنِ او از دونالد ترامپ اشاره دارند. رقابت دو جناح، تنگاتنگ و سرنوشت‌ساز است. آیا حوالۀ نامزدی به کامالا هریس، کار درستی بوده است؟ او سیاستمدار جسور و موفقی است، ولی شخصیت شناخته‌شده‌ای ندارد و در برابر هیولایی قد علم کرده که به هنجارشکنی، نژادپرستی، زن‌ستیزی و خویشتن‌ستایی شُهره است. 

 هریس در مجال کوتاهِ ۳ ماهه‌اش چه باید بکند تا پوزۀ حریف را به خاک بمالد؟ این گفتگو، ماحصل مناظرۀ تحلیلیِ برترین استراتژیست‌های جناح چپ است. آن‌ها تجربۀ چند دهه سیاست‌ورزیِ جنگاورانه را با ما در میان می‌گذارند. می‌خواهیم بدانیم تقابل ترامپ و هریس را چگونه می‌بینند، چه تجویزی برای همرزمِ دموکراتشان دارند و سناریوی پیروزی جناح چپ چگونه در ذهنشان نقش بسته است؟ بخش سوم و پایانیِ این گفتگوی مفصل به شرح زیر است.
 
 شایان ذکر است که مقالات ترجمه‌شده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.

چارلی ماتیسیان: معمولاً مردم معاون رئیس‌جمهور را خوب نمی‌شناسند. کامالا هریس چگونه باید خود را به مردم بشناساند و تعریف کند؟

 پتی سولیس دویل: اولین حضور من در مبارزات انتخاباتی به سال ۱۹۹۲ و نامزدی بیل کلینتون برمی‌گردد. او به دلایل متعدد، تأییدیۀ نامزدی را دیر دریافت کرد. به همین دلیل انتخابات عمومیِ کوتاهی داشتیم که البته از بسیاری جهات موهبت بود.

استوارت استیونز: فکر می‌کنم فرصت خوبی برای طرح این پرسش باشد که «ما دموکرات‌ها واقعاً که هستیم و چه در چنته داریم؟» و از این رهگذر به این‌جا برسیم که دو دیدگاهِ معارض در مورد «آمریکای ایده‌آل» وجود دارد. دیدگاه نخست، از آنِ نامزدی است که می‌خواهد مسلمانان را ریشه‌کن کند و بر این باور است که مهاجران، قاتل و متجاوز هستند. دیدگاه دوم، تبلور رؤیای آمریکایی است.

 وقتی پرزیدنت بایدن هنوز کناره‌گیری نکرده بود، همیشه حس می‌کردم دو عامل در پیروزی او دخیل و الزام‌آور است. یکی این که نامزد دموکرات باید نماینده و حافظ آیندگان باشد و روشن است که کمپین هریس این الزام را درک می‌کند؛ ولی واقعیت آن است که شما در حال رقابت با مردی هستید که مثلاً مخالف همۀ واکسن‌های اجباری در مدارس است. درنتیجه جبهۀ او را می‌توان طرفدار فلج اطفال، سیاه‌سرفه، سرخک و سایر بیماری‌های مسری قلمداد کرد. چنین دیدگاهی در اقلیت است و نامزد دموکرات باید بر این موارد انگشت بگذارد.

 کمپین اوباما نیز در سال ۲۰۰۸ از بسیاری جهات از همین الگو (شفافیت و آینده‌نگری) تبعیت کرد. تیم اوباما در پیشبرد و تثبیت این الگو، کار بزرگی انجام داد. طرفداران او می‌دانستند چه چیزی پشت‌سرشان قرار دارد، بازگشت به عقب به چه معنا است و چه انتظاری از آینده دارند. پس موضوع فقط این نبود که چه‌کسی رئیس‌جمهور شود. این همان چالشی است که هریس باید به‌درستی با آن مواجه شود و واضح ا ست که کمپین ترامپ برای مقابله با این الگو آماده نیست. ترامپ از زنان متنفر است، جی‌دی‌ونس هم همین‌طور. آن‌ها نمی‌دانند چگونه در مورد زنان صحبت کنند. اساساً دراین‌خصوص متحجراند و مثل ۷۲ ساعت گذشته در مواجهه با زنی جسور و قدرتمند کاملاً خشن یا خاموش می‌شوند.

پتی سولیس دویل: رابی و من تجربۀ تلاش برای پیروزیِ اولین رئیس‌جمهور زن ایالات متحده، هیلاری را داشتیم و شکست خوردیم. او نیازی به تعریف‌شدن نداشت، چون پیشینۀ مشهور و سوابق مشخصی داشت. هریس این معروفیت را ندارد و پا‌به‌میدان‌گذاشتن او فرصت قابل‌توجهی است. من شدیداً با استوارت موافقم که که آن‌ها نمی‌دانند چگونه با او رفتار کنند، چگونه به او نزدیک شوند، چگونه با او درگیر شوند و چطور او را تعریف کنند. انجام این کار‌ها با هیلاری بسیار ساده‌تر بود و فکر می‌کنم انگار گیج شده‌اند و نمی‌دانند چه تصمیمی بگیرند.

 چارلی ماتیسیان: بزرگ‌ترین نقاط‌ضعف یا آسیب‌پذیری‌های هریس برای پیش‌بینی حملات ترامپ چیست؟ و آیا چیز خاصی در کارنامۀ بایدن وجود دارد که کمپین هریس لازم باشد از آن اجتناب کند؟

 رابی موک: در حال‌حاضر در اقصی‌نقاط جهان، شاهد انتخابات با زمینۀ تغییرخواهی هستیم. مثلاً در انتخابات بریتانیا، شاهد تغییر در قالب انتقال قدرت از جناح محافظه‌کار به جناح کارگر بودیم. در فرانسه، دو قطب را در مقابل مرکز دیدیم. در هند نیز با تغییر مواجه شدیم؛ بنابراین فکر می‌کنم تیم ترامپ وقتی از تغییر دم می‌زند، به جریان عظیم تغییرخواهی در جهان پشت‌گرم است و همین وضع ازقضا می‌تواند فرصتی برای هریس باشد، چون او مسیر خودش را طی می‌کند و پیشینۀ قابل تأیید یا تکذیب ندارد.

 هریس می‌تواند به دستاورد‌های دولت بایدن برگردد و از مقولات ارزشمندی که نیاز به حراست دارند، صحبت کند و درعین‌حال می‌تواند مسیر جدیدی پیشنهاد دهد. قبلاً چنین چشمه‌هایی از او دیده‌ایم؛ منظورم ایده‌های مبتکرانه‌ای مثل طرح جامع مراقبت از سالمندان است که واقعاً ارتباطی به بایدن نداشت.

 باید تأکید کنم که ما در سال‌های اخیر تغییرات زیادی را از سر گذراندیم که عمدتاً ناشی از فشار جناح راست بر دیوان عالی بود و به‌ویژه باید از لغو قانون پنجاه سالۀ «رو علیه وِید» یاد کنیم. [م. اشاره دارد به حکم تاریخیِ دیوان عالی ایالات متحدۀ آمریکا در سال ۱۹۷۳ درخصوص قانونی‌شدن سقط جنین که با طرح شکایتِ زنی به نام «جین رو» علیه مردی به نام «هنری وید» آغاز شد. رو با نگرانی از مخاطرات سومین بارداری‌اش به دادگاه مراجعه کرد. موضوع سروصدا کرد و به دیوان عالی کشیده شد. حکم مربوطه، باعث برچیده‌شدن بسیاری از قوانین فدرال و ایالتی در زمینۀ سقط جنین و برانگیختن بحث‌های دامنه‌داری در سطح ایالات متحده شد.]درنتیجه پرسش درخصوص تغییر، فرصتی برای اوست تا بگوید بله، تغییرات ناگواری رخ داده که باید اصلاحشان کنیم. البته او در خلال دو روز گذشته به این نکته نیز اشاره کرد.

 پتی سولیس دویل: دو موضوعی که کمپین ترامپ پیگیرشان خواهد بود و من نیز اگر جای ترامپیست‌ها بودم بر آن‌ها دست می‌گذاشتم، «کاهش تورم و هزینه‌های زندگی» و «مرز و مهاجرت» است. برای هریس دشوار است که بخواهد خود را از دولت بایدن و سوابق او در این دو حوزه جدا کند، به‌ویژه درخصوص مرز نمی‌تواند نقش خود را انکار کند، زیرا ظاهراً در اوایل دولت، مسئولیت این موضوع را برعهده گرفته بود.

 اما در‌عین‌حال با رابی موافقم که در چنین مواردی می‌تواند پیوِت [م. اصطلاح اقتصادی به معنای چرخش محوری]کند. او کاملاً می‌تواند به چشم‌انداز خود از آینده معطوف شود و فکر می‌کنم از حالا تا انتخابات، شاهد بهبود تورم خواهیم بود.

 سومین موضوع بحث‌برانگیز، «حق باروری زنان» است. هریس می‌تواند این موضوع را از آنِ خود کند و در انتخابات عمومی با آن مانور بدهد؛ بنابراین در مورد مسائل ذکرشده، فکر می‌کنم او موقعیت نسبتاً خوب و دستِ پُری دارد و جالب است که کمپین انتخاباتیِ امسال، تاکنون دردسر خاصی نداشته است. ماجرا صرفاً حول پیری بایدن و جنایتکار بودنِ ترامپ چرخیده و واقعیت این است که هنوز در مورد چشم‌اندازمان برای اولویت‌های سیاسی و مقولات دیگر بحث نکرده‌ایم. فکر می‌کنم کامالا در آن بخش‌ها هم بتواند پیوت کند.

 استوارت استیونز: اگر من در ستاد انتخاباتی هریس بودم، به دونالد ترامپ بابت پروندۀ مهاجرت حمله می‌کردم. عملکرد او شکستی همه‌جانبه است. فردی مثل باراک اوباما بیش از ترامپ، مهاجر غیرقانونی اخراج کرد. ترامپ می‌گفت از مکزیک درخواست می‌کند تا هزینۀ ساخت دیوار را بپردازد. اگر من در ستاد هریس بودم، می‌گفتم این بزرگ‌ترین شکستی است که تاکنون داشته‌ایم و البته دولت بایدن به این مقوله سروسامان داده. هرگز از چنین طرح مفتضحانه‌ای دفاع نمی‌کنم و حتماً به آن خواهم تاخت؛ اما نکتۀ اصلی این است که اگر این موضوع به همه‌پرسی گذاشته شود، کمپین هریس حال و روز خوبی نخواهد داشت، بنابراین باید با احتیاط پیش رفت.

 اگر به برنامۀ ۱۰۰ روزه‌ای که رئیس‌جمهور پس از مناظره در میشیگان ارائه کرد، نگاه کنید، می‌بینید که در کمال هنرمندی تدوین و زمان‌بندی شده است و بعد کافی است به پروژۀ ۲۰۲۵ و مباحث جمهوری‌خواهان در کنوانسیون رجوع کنید تا حساب کار دستتان بیاید. منظورم این است که تفاوت این دو جناح از زمین تا آسمان است. اگر در ستاد هریس بودم، ترامپیست‌ها را با کارنامۀ خفت‌بارشان از لب تیغ می‌گذراندم و در حمله و نقادی به ترامپ درنگ نمی‌کردم.

 چارلی ماتیسیان: با این‌حساب قدرتمندترین پیام هریس چه می‌تواند باشد؟ ضدیت با ترامپ، طرفداری از حق سقط جنین یا مقولۀ دیگری مثل تغییرخواهی؟

 استوارت استیونز: به‌نظرم قدرتمندترین پیام کامالا هریس این است که «من بیشتر به آمریکا شباهت دارم تا ترامپ» و کاملاً درست است. دغدغۀ اصلی جمهوری‌خواهان این است که مدام به حریم خصوصی آدم‌ها وارد شوند و نزاع فرهنگی برپا کنند. عاقبت هم سرشکسته می‌شوند. مثلاً به «نایکی» و «کالین کپرنیک» [م. قهرمان فوتبال آمریکایی که هنگام پخش سرود ملی از جایش بلند نشد تا به نژادپرستی در کشورش اعتراض کند. دونالد ترامپ خواهان اخراج او از کشور شد، اما بسیاری از مقامات آمریکا از او حمایت کردند.]حمله‌ور شده‌اند. خب چه اتفاقی می‌افتد؟ نایکی ۹ میلیارد دلار درآمد دارد و موفق‌ترین برند دنیا است یا با دیزنی که شرکتی محبوب و شادی‌آفرین است، درگیر می‌شوند. آن‌ها به‌نوعی در حال جنگ با دنیای مدرن هستند و فقط به این درد می‌خورند که روی آن‌ها شرط‌بندی کنید. مثلاً می‌توان شرط بست که تعداد هواداران هریس بیش از هواداران ترامپ می‌شود.

 قدرت ویژۀ ترامپ، بازاریابی است و یک‌جور تقلب است، اما واقعیت آن است که او در سیاست، معامله و بازاریابی می‌کند و این کار را خوب بلد است. امیدوارم تا جایی که ممکن است در این فضا رقابت کند.

 رابی موک: فکر می‌کنم هریس کم‌کم باید با جیب مردم حرف بزند و عجیب است که هر نامزد ریاست‌جمهوری این موضوع را نادیده می‌گیرد. او تاکنون بیشتر از این حرف زده که ترامپ به یک‌سری از مدیران نفتی گفته: «یک میلیارد دلار به کمپین من کمک کنید، من هم در عوض هر چه بخواهید به شما می‌دهم.» ما بیشتر از او در مورد چنین افشاگری‌هایی می‌شنویم، نه دربارۀ کار‌های ارزشمندی که برای مردم انجام داده است. آمار‌ها می‌گویند که او صد‌ها هزار شغل ایجاد کرده و نباید از چنین خدماتی غافل شد؛ ولی من سقط جنین را در جایگاه ویژه‌ای قرار می‌دهم و فکر می‌کنم قدرتمندترین پیام او می‌تواند همین باشد. لغو رو علیه وید، گسست در سیاست ملی ما است و طنینی دارد که می‌تواند سزاوار جایگاه ویژه‌ای در کمپین انتخاباتی دموکرات‌ها باشد.

 چارلی ماتیسیان: روی دیگر سکه را ببینیم. هریس در مواجهه با ترامپ چقدر باید تندوتیز باشد؟ چگونه باید به حملات نیشدار، به‌ویژه حملاتی با پی‌رنگِ نژادپرستانه یا جنسیتی، از سوی ترامپ یا متصدیان کمپین انتخاباتی‌اش، پاسخ دهد؟
 
 پتی سولیس دویل: فکر می‌کنم هرطور می‌تواند باید به او حمله کند. از هر فرصتی باید برای مقابله با استفاده کند. هر روز و تمام‌وقت باید به او بتازد. نحوۀ واکنش به حملات نژادپرستانه، جنسیتی و زن‌ستیزانۀ ترامپ بسیار مهم است. نه فقط با همۀ توان باید در برابر چنین موجودی ایستاد، بلکه مدام باید به او حمله‌ور شد.
 
 رابی موک: فکر می‌کنم پتی به نکتۀ مهمی اشاره دارد و البته نباید فراموش کرد که گاهی‌اوقات حمله‌ورشدن به رقیب، به حملات بیشتر منجر می‌شود، اما مطمئناً می‌تواند افرادی را برای این کار بگمارد و شخصاً از حملات این‌چنینی صرف‌نظر کند.
 
کمپین‌ها تبلیغات مثبت و منفی دارند. فکر می‌کنم از بسیاری جهات، با کمینی تقابلی مواجه هستیم و صرفاً بیان نظرات و اعتقاداتمان کفایت نمی‌کند.

 استوارت استیونز: بله، همین‌طور است و می‌توانم تصور کنم که هریس شانه‌هایش را بالا می‌اندازد و می‌گوید: "همۀ چیزی که در چنته داری همین است؟ " و پس از مواجهه با حملات، احتمالاً آن‌ها را به سخره می‌گیرد. اساساً مبنای کار نامزدها، همین لفاظی‌ها و شوخی‌های تهاجمی است. رقبا جوک‌هایی می‌گویند که فکر می‌کنند خنده‌دار است. باید ببینیم نظر مردم چیست و توجه داشته باشیم که به‌راحتی نمی‌توانیم نظرشان را تغییر دهیم. می‌توان شرط بست که این‌قبیل تکه‌پرانه‌های‌های انتخاباتی به‌نظر اکثر مردم خنده‌دار نیست.
 
پتی سولیس دویل: شاید ذکر این نکته درست نباشد، اما هیلاری شخصیت قطبی‌سازی داشت. درنتیجه وقتی ترامپ او را زن غرغرو و بداخلاق خطاب کرد، نصف جمعیت با او موافق بودند و پیش خودشان می‌گفتند: "اوه، بله، او یک‌جور‌هایی همین‌طور است". این در مورد هریس صدق نمی‌کند. آمریکایی‌ها چنین برداشتی از کامالا ندارند، زیرا شخصیت او منعطف‌تر است و جامعیت بیشتری دارد؛ پس اگر ترامپ بخواهد به‌این‌نحو به او حمله کند، افراد بیشتری به خیمۀ هریس ملحق می‌شوند.
 
چارلی ماتیسیان: نمی‌دانم. به‌نظرتان می‌توانم کمی مسیر بحث را تغییر دهم و کمی در مورد کالج الکترال و بهترین نقشۀ انتخاباتیِ هریس برای رسیدن به ۲۷۰ رأی الکترال صحبت کنم؟ می‌توان فرض کرد که هریس با نقاط قوت خاصی که دارد، مسیری را که ظاهراً برای جو بایدن مسدود بود، بپیماید یا به‌نظرتان چنین فرضی بی‌اساس است؟

[م. ۵۰ ایالت آمریکا درمجموع ۵۳۸ انتخاب‌کننده یا الکترور دارند. هر یک از انتخاب‌کنندگان، یک رأی انتخابی موسوم به رأی الکترال دارد و هر نامزد برای پیروزی در انتخابات، دست‌کم به ۲۷۰ رأی الکترال نیاز دارد. نامزد ریاست‌جمهوری ممکن است با رقابت تنگاتنگ و اختلاف اندک در چند ایالت مشخص که آرای الکترال بیشتری دارند، در انتخابات پیروز شود و می‌تواند صرفاً ایالت‌های خاصی را هدف بگیرد و برای جذب آرای آن ایالت‌ها تلاش کند.]رابی موک: فکر می‌کنم هریس امکان تحققِ نقشۀ انتخاباتی را دارد. هنوز شانس پیروزشدن در آریزونا وجود دارد. به‌نظرم این سؤال بیشتر در مورد جورجیا و کارولینای شمالی مطرح است و اگر هریس بتواند حمایت رأی‌دهندگان آفریقایی‌آمریکایی را جلب کند، می‌تواند در بازگرداندن رأی آن ایالت‌ها مؤثر باشد.
 
به عبارت دیگر، رأی این ایالت‌ها بسیار مهم است، زیرا این ایالت‌ها می‌توانند جبران شکست در ایالت‌هایی مثل ویسکانسین باشند. به هر نحو، این حرکت می‌تواند کلید پیروزی در کالج الکترال باشد. نمی‌دانم آراء جایگزین را دقیقاً در کدام نواحی باید جُست. راهی وجود ندارد که نامزد‌ها بدون پیروزی در پنسیلوانیا و کسب ۱۹ رأی الکترالِ این ایالت، بتوانند پیروز شوند. بدون‌شک شاهد تمرکز بر مناطقی که اصطلاحاً «دیوار آبی» و «کمربند آفتاب» نامیده می‌شوند، خواهیم بود. 

 [م. کمربند آبی یا بلووال، هجده ایالت آمریکا به اضافۀ ناحیه کلمبیا است که حزب دموکرات در همۀ دوره‌های انتخاباتِ ریاست جمهوری از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۲ در آن‌ها پیروز شد. دونالد ترامپ، نامزد جمهوری‌خواهان توانست در سه ایالتِ دیوار آبی یعنی میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین پیروزی‌های نزدیکی به دست آورد. سان‌بلت یا کمربندآفتاب نیز به ایالت‌های جنوبی آمریکا اشاره دارد که از شرق به غرب کشیده شده‌اند. درواقع به همۀ ایالت‌های جنوبی مدار ۳۶ درجۀ شمالی، ایالت‌های کمربند آفتاب گفته می‌شود. ویژگی اصلی این ایالت‌ها، داشتن هوای گرم با تابستان‌های طولانی و زمستان‌های کوتاه و معتدل است. در این منطقه ایالت‌هایی با آب‌وهوای خشک (آریزونا، نوادا و نیومکزیکو)، اقلیم مدیترانه‌ای (کالیفرنیا) و اقلیم نیمه‌گرمسیریل مرطوب (تگزاس، لوئیزیانا، می‌سی‌سی‌پی، آلاباما، فلوریدا، جورجیا و کارولینای جنوبی) دیده می‌شود. در سال‌های اخیر این مناطق با مشکلاتی از قبیل کمبود آب، خشک‌سالی و قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرز‌های مشترک با مکزیک دست به گریبان‌اند.]اگر من از اعضای ستاد او بودم، به‌هیچ‌وجه از پیروزی در پنسیلوانیا نمی‌گذشتم.
 
 پتی سولیس دویل: تقریباً بلافاصله پس از اعلام نامزدی هریس، دو اتفاق مهم رخ داد. نخست آن‌که کاهش آراء دموکرات‌ها متوقف شد، زیرا ورود هریس به‌مثابۀ شریان‌بندی بود که بر دیوار آبی کشیده شده تا از خونریزی مرگ‌بار (ازدست‌دادنِ مداوم آراء این منطقه) در این مناطق جلوگیری کند. 

 دومین کاری که او انجام داد، تقویت پایگاه و ائتلاف ما با ورود سیاه‌پوستان، رنگین‌پوستان، جوانان و زنان به طیف حامیان دموکرات‌ها بود که البته ظرف یکی‌دو‌هفتۀ آینده، نتایج نظرسنجی‌ها نیز در این‌باره منتشر می‌شود. من قویاً معتقدم که شکاف رأی‌دهندگان در ایالت‌های موسوم به کمربند زنگار نیز کم شده است. 

 [م. کمربند زنگار یا راست‌بلت، اصطلاحی است برای منطقه‌ای که منتهاالیهِ شمال شرق آمریکا، دریاچه‌های بزرگ و ایالت‌های غرب میانۀ آمریکا را پوشش می‌دهد و به افول اقتصادی، کاهش جمعیت و زوال شهر‌ها به دلیل کوچک‌شدن صنایع معروف است. کمربند زنگار از ایالت نیویورک آغاز می‌شود، از پنسیلوانیا، ویرجینیای غربی، اوهایو، ایندیانا، و شبه جزیرۀ پایین میشیگان عبور می‌کند و در شمال ایلینوی و شرق ویسکانسین خاتمه می‌یابد.]قاعدتاً چنین وضعیتی راه‌های بیشتری به روی ما می‌گشاید و دستیابی به ۲۷۰ رأی الکترال را آسان‌تر می‌کند. وقتی بایدن در رأس قرار داشت، فقط یک راه برای نیل به هدف داشتیم و حالا با ورود هریس و هرکسی که قرار است به عنوان معاون او انتخاب شود، اختیارات و فرصت‌های بیشتری در اختیار داریم.
 
 استوارت استیونز: جمهوری‌خواهان از سال ۱۹۸۸، فقط یک بار در پنسیلوانیا پیروز شده‌اند که آن‌هم مربوط به ترامپ می‌شود. فکر نمی‌کنم تغییری در سیاست پنسیلوانیا رخ داده باشد که بتواند احتمال پیروزی ترامپ را بیشتر کند. اتفاقاً محبوبیت جمهوری‌خواهان در این ایالت کم‌تر شده است. می‌دانیم که کاندیدایی با خلق‌و‌خوی مشابه ترامپ برای فرمانداری انتخاب و بلافاصله سرنگون شد. پنسیلوانیا فرماندار محبوبی دارد که به نظر می‌رسد در سیاست‌ورزی متبحر است. این ایالت، از نظر جمعیتی هم روند نامطلوبی ندارد. جمهوری‌خواهان در پنسیلوانیا وضعیت منسجمی ندارند و درنتیجه شانس برای پیروزی با دموکرات‌ها یار است.

 چارلی ماتیسیان: از منظر مکانیک مبارزات انتخاباتی، در این چارچوب زمانی فشرده و در قیاس با کمپین معمول انتخاباتی، معاون رئیس‌جمهور برای چه کار‌هایی زمان ندارد؟ با توجه به ماهیت زمان باقیمانده، چه‌کاری نمی‌تواند انجام دهد؟
 
 رابی موک: خب می‌توان استدلال کرد که آن‌ها در ماه جولای زمان زیادی برای جمع‌آوری سرمایه از دست دادند و قاعدتاً زمان برای جمع‌آوری کمک‌های مالی مهم است، اما واقعیت آن است که در چند روز گذشته کمک‌های مالی از مرز ۱۰۰ میلیون دلار گذشت و معضل کمبود زمان جبران شد؛ بنابراین من نگران این مسأله نیستم.
 
 هریس پرسنل انتخاباتی موردنیاز را دارد. کمپین آماده و مجهزی دارد که به‌درستی ترتیب داده شده است. کنوانسیون ملی و حزب دموکرات نیز در وضعیت مساعدی قرار دارند. در‌حال‌حاضر کمپین دموکرات به‌شدت از ترامپ پیشی گرفته است.
 
 تنها چیزی که می‌توانم به آن اشاره کنم، این است که کاش زمان بیشتری برای انتخاب معاون رئیس‌جمهور داشته باشیم، اما فکر می‌کنم گزینه‌های مدنظر هریس، عالی هستند و شاید تفاوتی نداشته باشد که زمان بیشتری به این موضوع اختصاص یابد. درمجموع فکر نمی‌کنم زمان اندک، تأثیر نامطلوبی بر این قضیه داشته باشد.
 
 پتی سولیس دویل: با شما موافقم. او از صفر شروع نمی‌کند، چون تشکیلات و ساختار حزبیِ کمپین را به ارث برده است. فکر نمی‌کنم از نظر محدودیت زمانی با مشکل مواجه شود. راستش را بخواهید، دوی سرعت دموکرات‌ها را از الان تا ماه نوامبر دوست دارم و فکر می‌کنم تلاش در این بازۀ محدود تا روز انتخابات به نفع هریس باشد.
 
 چارلی ماتیسیان: خوب، بیایید در مورد گزینه‌های معاونت ریاست‌جمهوری صحبت کنیم. به نظر شما چه کسی بیشترین امتیاز را برای کامالا هریس دارد؟ و آیا نامزد‌های احتمالی وجود دارد که تاکنون به آن‌ها اشاره نشده و ممکن است اثر کاتالیزوری (تسهیل‌کننده) داشته باشند؟
 
 پتی سولیس دویل: فکر می‌کنم باید از زاویۀ اهداف و الزامات به این موضوع نگاه کنیم و ببینیم در انتخاب معاون رئیس‌جمهور چه ویژگی‌هایی مد نظر است و چه افرادی این الزامات را محقق می‌کنند؟ بدیهی است فردی باید در این سمت قرار بگیرد که در صورت وقوع رخداد غیرمترقبه، کارایی و قابلیت جانشینی را داشته باشد. حضور معاون رئیس‌جمهور باید مؤثر و محسوس باشد. او باید از مدیریت‌بحران، هوش سیاسی، قابلیت همفکری و تحمل تنش برخوردار باشد. می‌توان به افرادی که در ستاد انتخاباتی هریس مشغول به کار هستند، رجوع کرد. تفاهم روانی و به‌اصطلاح شیمیِ رابطه نیز بسیار مهم است. رابطۀ رئیس‌جمهور و معاونش اساساً پرتنش است و به‌ویژه معاون باید بتواند این تنش‌های ذاتی را مدیریت و تعدیل کند تا همکاری میسر گردد. اگر به رابطۀ بیل کلینتون و ال‌گور (معاون) یا باراک اوباما و بایدن (معاون) نگاه کنیم، می‌بینیم که رابطۀ پرتنشی داشته‌اند، چراکه تنش و اصطکاک، لازمۀ آن میزان پویایی است. معاون باید تعدیل‌کننده و مکمل رئیس‌جمهور باشد. شاید برای کامالا، معاونی مناسب است که سیاستی معتدل‌تر، پوستی روشن‌تر و خویی مردانه‌تر داشته باشد.
 
 رابی موک: ما در مورد پنسیلوانیا صحبت کردیم که


لینک منبع خبر


برچسب ها : کامالا,هریس,رئیس‌,جمهور

بازگشت به صفحه قبل



نوشته شده توسط : saeed پنجشنبه 11 دی 1348 ساعت 03:30:00